بیست و دو ماهگی
سلام عشقم.مامان فدای اداهات.نمیدونی مثل دخملا چه دلبری میکنی .وقتی چیزی رو بخوای و ندیم به جای داد و بیدادد اینقد بوسمون میکنی تا راضی شیم.عاشق دویدنات خنده هات گریهات که تا گریه میکنی دعوا میشه که کی بغلت کنه.وقتی بغلت میکنیم محکم بغلمون میکنی و دروغکی گریه میکنی نمیدونی چقد عزیزی انشالله یه روز بابا میشی میفهمی چی میکشیم از دست تو.ماشالله گل پسر تا ماشین یکی رو میبینه میسپره به حافظه ش.از ده ماه ماشین خودمونو بلد بودی.بعد ماشین بابایی و باباجونو بلد شدی.الانم مال همه رو یاد میگیری.با دایی من رفته بودیم مسافرت ماشالله الان مگان میبینی میگی دای دای ماش.یعنی ماشین دایی.مونئم چطور با یبار دیدن بلد شدی.ادرسارو هم که خیلی وقته بلدی.میدان منظریه...
نویسنده :
sanhad
3:36